جنجالی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

روزگار غریبی است نازنین

در این بن بست...

دهانت را میبویند

 مبادا گفته باشی ((دوستت می دارم))

دلت را می بویند

روزگار غریبیست "نازنین"

و عشق را

کنارتیرک راهبند

تازیانه میزنند.

 عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد .

در این بن بست کج و پیچ و سرما

آتش را

به سوختبار سرود و شعر

فروزان میدارند.

به اندیشیدن

 خطر مکن.

روزگار غریبیست "نازنیین"

آن که بر در میکوبد شباهنگام

 به کشتن چراغ آمده است.

نور را در پستوی خانه نهان باید کرد .

آنک قصابانند

بر گذرگاه ها مستقر

با کنده و ساطوری خون آلود

 روزگار غریبیست "نازنین"

و تبسم را بر لب ها جراحی میکنند

 وترانه را

بر دهان .

شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد.

کباب قناری

 بر آتش و سوسن و یاس ...

 روزگار غریبیست "نازنین "

ابلیس پیروز مست

سور عزای ما را بر سفره نشسته است.

خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد ...

احمد شاملو ??/?/??