جنجالی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

ای خدا

می‌نویسم همه هق هق تنهایی را
تا تو از هیچ به آرامش دریا برسی
تا تو در همهمه همراه سکوتم باشی
به حریم خلوت عشق تو تنها برسی

می‌نویسم همه با تو نبودن ها را
تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری
تا تو تکیه گاه امن خستگیها باشی
تا مرا باز به دیدار خود من ببری
ای خدا


من بهتر از این نمی توانم بودن

آریا ,     نظر
آن کس که زمین و چرخ افلاک نهاد

بس داغ که او بر دل غمناک نهاد

بسیار لب چو لعل و زلفین چو مشک

در طبل زمین و حقه خاک نهاد





تا خاک مرا به قالب آمیخته اند

بس فتنه که از خاک بر انگیخته اند

من بهتر از این نمی توانم بودن

کز بوته مرا چنین برون ریخته اند





امشب می جام یـک منی خواهم کرد

خود را به دو جام می غنی خواهم کرد

اول سه طلاق عقل و دین خواهم کرد

پس دختر رز را به زنـی خواهم کرد